معنی فرامین و دستورها
حل جدول
اوامر
دستورها
اوامر، فرامین
فرامین
فرمان ها
اوامر
فرامین و اوامر
دستورات
از فرامین نظامجمع
دوشفنگ
لغت نامه دهخدا
فرامین. [ف َ] (ع اِ) ج ِ فرمان. این تصرف فارسی زبانان عربی دان است که جمع لفظ فارسی به طور عربی آورده اند. (آنندراج). ج ِ فَرَمان فارسی است. (از اقرب الموارد). رجوع به فرمان شود.
کلمات بیگانه به فارسی
فرمان ها
فرهنگ فارسی آزاد
فَرامِین، احکام سلطانی، اوامر پادشاه یا مقامی عظیم (مفرد: فَرمان)،
فرهنگ معین
(فَ) [معر.] (اِ.) جِ فرمان.
فرهنگ عمید
فرمان
فرهنگ واژههای فارسی سره
فرمان ها
فرهنگ فارسی هوشیار
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
1063